رفراندوم کوردستان در سایه ی تهاجم استعماری

25.09.2017, Lesezeit < 1 Min.
Übersetzung:
1

در 25 سپامبر 2017 در منطقه خودمختار کوردستان عراق رفراندوم جهت استقلال این بخش از کوردستان برگزار میگردد.نه فقط حکومتهای امپریالیستی بلکه حکومتهای اشغالگر ایران , عراق و ترکیه حق تعیین سرنوشت کوردها را رد میکنند و تهدید به تحریم و مداخله نظامی میکنند.رفراندوم در کردستان به چه معنی است وچه موضعی را باید نمایندگی کرد؟

فاز فعلی بحران سرمایه داری, فازی که منجر به بحرانهای ارگانیک سرمایه داری شده است, نه تنها پدیده های بناپارتیستی و راست پوپولیستی ,به بیان دقیقتر پدیده های حفاظتی را درمراکز امپریالیستی بوجود آورده, همچنین مسئله ملی را در کاتالونیا, اسکاتلند و کوردستان به اوج خود رسانده است

در چنین زمانهای بحرانی, حقوق دمکراتیک در کشورهای مرکزی قطع گردیده و تهاجمات نئولیبرالی به اجرا در میایند.شکل حاکمیت بورژوا-دمکراتیک سرمایه جایش را به شکل خودکامه و استبدادی میدهد.این استقرار اما قادر به حل کردن بحران با روشهای معمول آن نیست.این حکومتها شروع به دفاع از قدرتهایشان به وسیله خشونت عیان و سرکوب ظالمانه میکنند
آماج این حملات تنها توده های کارگر در سیاست داخلی نیستند؛کشورهای امپریالیستی و قدرتهای منطقه ای شروع میکنند در سیاستهای خارجی خود کشورهای استعماری و نیمه استعماری را بیشتر غارت کنند تا از پس بحرانهای خود برآیند.تبعیض اقتصادی و بی عدالتی اجتماعیِ طبقه تحت ستم و در منطقه های آنان یک تصمیم آگاهانه سیاسی است برای متحقق کردن شرایط ایده آل استثمار در فرم نیروی کار ارزان و دسترسی آزاد به منابع طبیعی.علاوه بر آن بورژوازی ملتهای تحت ستم میخواهند از امکان ظهوررقیبهای بورژوای خود ممانعت کنند.در این میان بورژوازی محلی ملت تحت ستم,خواست استقلال را از سرمیگیرد تا توسعه اقتصادی را به پیش ببرد واین امر فقط توسط بسیج کردن توده ها عملی است.برای محقق کردن این هدف باید مطالباتشان در میان توده ها محبوب وآشکار گردد.به خصوص بعد از تجاوز به عراق در سال 2003 توسط نیروهای امپریالیستی, مواجه و رویارویی مداوم بین بخش خودمختار کوردستان و دولت مرکزی عراق بر سر مسئله بودجه, مدیریت, تامین مالی از منابع نفتی و کنترل بر پایتخت نفتی کرکوک, که برای کوردها از اهمیت تاریخی ویژه ای برخوردار است و افزون بر آن سیاست عربیزه کردن که توسط صدام به همراه کشتار دسته جمعی منجر به موج تبعید عظیمی گردید, به اوج خود رسیده است

اهمیت ژئوپولتیکی رفراندوم

بی ثباتی سیاسی و اقتصادی کشور و جنگ مذهبی در میان خلق عرب قوه های محرکه بعدی هستند که مسعود بارزانی رئیس اقلیم خودمختار کوردستان را واداشتند فراخوان یک رفراندوم را بدهد.براساس قطعنامه پارلمانی کوردستان, کوردهای عراق در روز 25 سپتامبربرای استقلالشان رآی خواهند داد. این یک وضعیت جدید در خاورمیانه را رقم خواهد زد که این وضعیت کارتهای جدیدی در خاورمیانه بُر میزند؛ قدرتهای امپریالیستی غربی طرفدارِ« اتحاد علیه داعش» و حفظ کنترل بر منطقه هستند و میخواهند از هرگونه انحرافِ از این نیت جلوگیری کنند به همین علت آنها به عنوان مدافع حقوق دمکراتیک در عراق و حامیان یکپارچگی عراق وارد صحنه میشوند
رسانه های بورژوازی تازه اخیراً از وضعیت غیر دمکراتیک تحت حکومت بارزانی گزارش میدهند, اگرچه بارزانی از مدت زمان مدیدی است که هم پیمان قدرتهای امپریالیستی است. اشپیگل مینویسد: “ دوران خدمت پرزیدنت بارزانی بیش از یک سال است که به پایان رسیده است.از آنزمان سیاست اقلیم مسدود گشته است. پارلمان دیگر جلسه برگزار نمیکند. مناطق کوردنشین ماههاست که از یک بحران اقتصادیِ سخت رنج میبرند. دولت خودمختار میبایستی حقوق کارمندان خود را کاهش میداده .“ کوردها در عراق, سوریه و ترکیه چند سالی هست که علیه داعش در خط مقدم جبهه مبارزه میکنند و پیروزی های مهمی احراز کرده اند. داعش چیزی غیر از یک جنبش متحجرِ متشکل از خرده بورژوازی و لومپن پرولتاریا نیست که علیه هرساختار دمکراتیک در منطفه جهتگیری میکند

چرا داعش مستقیم ساختارها و مناطق کوردها را مورد حمله قرارداده است, واضح است. کوردها از ساختارهای چند ملیتی در منطقه, خلق های مسیحی و ایزدی و همچنین از حقوق زنان دفاع میکنند. داعش فقط خواهان نفت در کوردستان نبوده بلکه خواهان نابودی هرگونه رویکرد دمکراتیک در منطقه است. دولت مرکزی عراق افراطگرایان داعشی را در مناقشه با شیعیان میداند و دولت ترکیه از نیروهای اسلامی در منطقه حمایت میکند. در این شرایط برای امپریالیستها این امکان فراهم است بازارهای جدیدی بگشایند و برای سیاستهایشان تحت نام دمکراتیزه کردن واقعی منطقه حامیانی پیدا کنند. بنابراین عربستان سعودی یکی از شرکای مهم امپریالیستهاست, در حالی که در عربستان خالصترین فرم اسلام متحجر حاکم است
تنها حمایت محکم را بارزانی از حکومت صهیونیستی اشغالگر اسرائیل دریافت میکند. انگیزه حمایت صهیونیستها اما بر پایه دمکراتیزه کردن خاورمیانه و دفاع از جنبش رهایی بخش کوردها نیست. کاملاٌ برعکس: این حمایت به این برمیگردد که دولت صهیونیستی دشمنی میان خلق ها را نظاره گر شود و خلق کورد را از حامیان عرب,ایرانی و ترک خود دورنگاه دارد

انشقاق ملی رهبری کرد

بارزانی درون کوردستان یک هدایت اشتباه فاسد اقتصادی را پیش برده است.کارگران و دهقانان کورد ,حال بازندگان یک کوردستان بورژوازی هستند.این یک مسئله باز است که آیا رفراندوم لغو خواهد شد یا نه و یا بارزانی در صورت برگزاری رفراندوم میتواند و یا میخواهد نتیجه را به مرحله اجرا درآورد ؟ در حال حاضر فشار اشغالگران عربی در شکل داعشی آن توده ها را وادارمیکند , موضع استقلال بارزانی را حمایت کنند. خلق کورد در چهار منطقه تحت اشغال [سوریه,ترکیه,عراق و ایران ] به طور متفاوتی توسعه یافته است ,چراکه سیاست استعمار اگرچه در هسته یکسان اما در روش متفاوت بوده است.سیاست عراقی بر مبنای جداسازی خلق کورد از خلق عرب بوده و کوردها از دستیابی به پست های مهم دولتی دورنگه داشته شده اند. رهبری کورد در عراق در مقایسه با ترکیه به شدت بر روی قبایل بنا گشته است.ترکیه آسیمیله کردن مداوم کوردها و تبعیدشان به شهرهای متروپل ترکنشین را در دستور کار خود داشته تا یک ملت ترک واحد خلق کند. نیروهای دولتی بسیاری از کوردهایی را که به اندازه کافی“ترک گشته بودند“به خدمت خود درآورد.رهبران جنبش امروزی کوردها در ترکیه در دهه های 60 و70 میلادی در متروپل های ترکی روند سیاسی شدن خودرا پشت سرگذاشتند.
در حالی که رهبری حزب کارگران کوردستان“پ ک ک“ در ترکیه یک سازمان خرده بورژوایی شهری است رهبری سازمانی جنوب کوردستان به یک رهبری قبیله ای محافظه کار برمیگردد. نتیجه این شده که بخشی از روشنفکران از برنامه حزب رفرمیستی کوردی“ه د پ“ در ترکیه پشتیبانی می کنند
ه. د. پ یک تلاش برای دمکراتیزه کردن ترکیه به شیوه خرده بورژوازی است و این یعنی ساختارهای محلی را بناکردن و قدرت دولتی را بر اساس مطالبات دمکراتیک غیرمرکزی کردن, بدون خواست تجزیه مشخص دستگاههای دولتی.این مسئله فراتررفته چنانکه „ه د پ“ و „پ ک ک“ متقاعد شده اند که دولت ترکیه می تواند در میز مذاکره اصلاح شود و سرکوب ملی بدون مبارزه با طبقه بورژوازی برطرف شود نتیجه این توهم این است که همه ساختارهای کوردی و مطالباتشان از دولت ترکیه در مدت زمان کوتاهی منهدم گشته و „ه د پ“ در حال حاضر فلج شده است, چراکه کاراکتر استعماری دولت ترکیه توسط „ه د پ“ به شدت حمایت شده و منافع مادی بورژوازی ترکیه در شمال و غرب کوردستان نادیده گرفته شده اند. „ه د پ“ دولت را فقط به یک ایدئولوژی تقلیل داده,بدون در نظر گرفتن دستگاههای فشارِقرار گرفته در پشت آن از قبیل پلیس, ارتش, دادگستری و زندان. محاصره نظامی مناطق کوردی در ترکیه , عدم امکان دوره های رفرمیستی- خرده بورژوازی“ پ ک ک “ را آشکار میکنند. بارزانی از دولت مرکزی بغداد فاصله میگیرد چرا که او هیچ علاقه ای به حفظ این همکاری ندارد.او نه تنها هیچ ارتباطی با روشنفکران و آکادمیسین های عرب ندارد بلکه همچنین با روشنفکران کورد در جنوب کوردستان. بنابراین استعمار عربی خلق جنوب کوردستان یا بوسیله مرکزیت شیعه در بغداد و یا بوسیله افراطگرایان سنی داعش نمایان میگردد. رفراندوم رابطه بارزانی و سازمان „پ ک ک“ را تحت فشار قرار میدهد چراکه „پ ک ک“ مدت مدیدی است که مبارزه برای یک کشور کوردی را رها کرده و خود را روی تغییر شکل دمکراتیک دولتهای اشغالگر متمرکز کرده است.در این میان بارزانی سعی دارد جنوب کوردستان را به عنوان نتیجه تعامل و مذاکره به سمت یک قدرت بین المللی به پیش ببرد.او مدل اقتصادی نئولیبرالی را نیابت میکند و مدافع همکاری بدون اصطکاک با دشمنان امپریالیستی و قدرت های منطقه است.دو برنامه در مقابل یکدیگر قرار میگرند: یکی برنامه خرده بورژوازی-رفرمیستی „پ ک ک“ و دیگری برنامه بورژوا- محافظه کار به رهبری بارزانیِ برای یک خلق تحت ستم .هر دو به طور مداوم در رویارویی با یگدیگر قرار میگریند

انترناسیونالیسم: راهنمای رهایی از ظلم ملی

به احتمال زیاد رفراندوم تا لحظه آخر در آستانه واژگونی قراربگیرد.فشار امپریالیستی بسیار بالاست و بارزانی بسیار پراگماتیستی تعامل میکند: „برای ما دو گزینه وجود دارد, یا ما در روز25 سپتامبر رفراندوم را به اجرا در خواهیم آورد و یا در همان روز با برخی دستاوردهایمان جشن خواهیم گرفت. ما ازاین دو گزینه منحرف نخواهیم گشت.“ بارزانی
پس معجزه نخواهد بود اگر بارزانی طی یک توافق مخفی با امپریالیسم غربی, هدف خود برای استقلال را به تعویق بیندازد. او رفراندوم را به عنوان مانور تاکتیکی میبیند تا منافع اقتصادی فاسد خود را به اجرا درآورد
طبقه حاکم علاقه ای به تحت ستم بودن یک خلق ندارد و بویژه همچنین سوسیال شوونیستها که منافع کشورشان را زیر سوال نمیبرند.چنین است که ما برای مثال در ترکیه بخشهایی از روشنفکران ناسیونالیست داریم و در بعضی موارد سازمانهایی که کشور کوردستان را به عنوان یک پروژه امپریالیستی مطرح میکنند و از مرزهای عراق دفاع میکنند.آنها سیاستهای نژادپرستانه خود را از خلق کورد در ترکیه به خلق کورد در عراق بسط میدهند. ستم خلق کورد ناگوار نیست بلکه رهایی خلق کورد از یوغ استعمار! این نیروها خود را از وظیفه مهمشان که علیه حکومت ترکیه به پیش رفتن است برای ساختن یک کوردستان متحد سوسیالیستی ,دور نگاه میدارند.در حال حاضر ستم ملی و جنگ علیه خلق کورد از زمان شکافت1916 بویسیله پیمان سایکس-پیکو نگرانی برسر این دارد که نیروهای غربی آنجا بتوانند نفوذ کنند تا منافعشان را افزایش دهند.در حالیکه یک بخش مهم از اردوگاه چپهای رفرمیست-سنتریست در ترکیه بواسطه سیاست „ه د پ “ فلج گشته است, بخش دیگر استالینیستی-کمالیستی موضع علیه رفراندوم در بر میگیرد. در مقابل اما سازمانهای تروتسکیستی از حق تعیین سرنوشت خلق کورد دفاع میکنند.نیروهای چپ در ایران در عمل حقوق دمکراتیک کوردها را نادیده میگیرند و با دلایلی که برای یکپارچه ماندن عراق ارائه میدهند,چهره ای شبیه سمپاتهای استعمارگران از خود میسازند بدون تآکید براینکه, زندگی کردن خلق ها در کنار یکدیگر نمیتواند از طریق اجبار دولت مرکزی و با ظلم و تهدید خلق تحت ستم به زندگی اجباری باهم تحقق یابد. زندگی خواهرانه در کنارهم خلق ها می تواند فقط در بستر یک انتخاب آزاد انجام پذیرد.دراین زمینه رفراندوم به معنای تاسیس سریع یک کشور کورد نیست .خیلی بیشتر به داشتن حق دموکراتیک برای تعیین حق سرنوشت بازمیگردد.
در حین اینکه سوسیال شوونیستها از قرارمعلوم دلایل ضدامپریالیستی می آورند,خود بخشی از ظلم و ستم استعمارگرانه هستند. لنین دراین باره چنین نوشته است: „به جای کلمه تعیین سرنوشت که اغلب اشتباه تعبییر میشود, من مفهوم دقیقتری را استفاده میکنم: „حق برای جدایی طلبی آزادانه“. حال که خلق ها باهم میتوانند زندگی کنند,حق تعیین سرنوشت گارانتی برای این است که زندگی داوطلبانه درکنار هم متححق شود.هیچ جایی اشاره نشده است که ما صرفاً حق تعیین سرنوشت مستعمرات را به رسمیت میشناسیم بلکه حق تعیین سرنوشت خلق های ستمدیده را
سوسیالیست ها نمیتوانند هدف بزرگ خود را اتخاذ کنند بدون اینکه برعلیه هرگونه ستم ملی مبارزه کنند.بنابراین آنها باید بدون هیچ قید و شرطی از احزاب سوسیال دمکرات کشورهای ستمگر مطالبه کنند که حق تعیین سرنوشت ملل تحت ستم را به رسمیت بشناسند و برایش مبارزه کنند و به طور خاص در معنای سیاسی کلمه و این یعنی داشتن حق سیاسی جدایی طلبی. یک سوسیالیست که اهل یک کشور بزرگ ملی و یا استعماری است و از این حق دفاع نمیکند,یک شوونیست است
کارگران کورد و خلق مسکین فقط نیاز به حمایت از تعیین سرنوشت برای عملی کردن آن به ابزار رفراندوم ندارند بلکه نیاز به همبستگی پرولتاریای عرب و ترک علیه بورژوازی ملت های ستمگر دارند.این به این معنا است که از خلق کورد در مقابل تهاجمات و حملات بغداد,تهران و آنکارا دفاع گردد و ساختارهای مشترک باید خلق شوند.این اساس مبارزه با حکومت فرسوده و فرتوت دولتهای اشغالگر است. طبقه کارگر بین المللی وخلق تحت ستم میتوانند برروی یک بستر داوطلبانه و اعتماد دوطرفه , یک زندگی درکنار یکدیگر را متحقق کنند و به این روش که تفنگهای خود را به سمت بورژواهای خود بگردانند. این مبارزه با مبارزه برای پایان حاکمیت امپریالیستی در منطفه بطور تفکیک ناپذیری گره خورده است. هدفِ پایان دادن به غارت و تقسیم منطقه تنها میتواند در اتحادیهء جمهوری های سوسیالیست خاورمیانه، از جمله کوردستان متحد سوسیالیستی به دست می آید

Mehr zum Thema